بررسیها نشان میدهد که رسانه ها آثار قابل توجهی برشخصیت و روحیه مخاطبان خود ، منجمله کودکان دارند و کودکان در معرض تأثیرات
منفی بیشتری هستند. رسانه های دیداری و شنیداری به مراتب بیشتر از دیگر رسانه می تواند اثرگذار باشد. اینترنت با
ویژگیهای خاص خود توانسته جمع تمام ویژگیهای رسانه های دیگر را در خود داشته باشد و از طرفی کشش بیشتری
در بین مخاطبان به ویژه کودکان و نوجوانان ایجاد کرده است. به همین دلیل می تواند علی رغم فرصتهای بالقو های
که دارد، تهدید جدی عصر حاضر برای کودکان و نوجوانان باشد. تأثیر رسانه ها و تهدیدات آنها برای کودکان، یک
مسئله جهانی شده است و برای حلّ آن و کاهش آثار منفی رسانه ها تمهیدات جهانی اندیشیده شده است.
بررسی نشان داد که مدیریت رسانه در حوزه کودک و کاهش آثار منفی آن نیازمند اراده
عمومی است و لازم است که همه نهادهای متولی در سطح محلی، ملی و بین المللی در این زمینه همگام شوند.
خانواده مهمترین نقش را در این زمینه می تواند داشته باشد. توسعه سواد رسانهای در بین والدین و به ویژه مخاطبان
جامعه هدف، می تواند در کاهش آثار منفی آن نقش موثری داشته باشد. تبدیل تهدیدات این قبیل رسانه به فرصت و
بهره جستن از آن برای توسعه فرهنگ عمومی و دانش فردی و اجتماعی، از دیگر عوامل مؤثر بر کاهش خطرات
رسانه ها می تواند باشد.
مقدمه
در این نوشته سعی شده است به مقوله کودک و رسانه پرداخته شود و وجوه ارتباط
و نقاط برخورد این دو موضوع مورد بررسی قرار گیرد. در نظریه کودک محور در مقابل
رسانه محور، آنچه برداشت می شود، این است که این دو موضوع تقابل دارند و به منزله
صفر و یک یا سیاه و سفید در نظر گرفته شده اند؛ در حالی که بر اساس پژوهشهای مکرر
و متعدد انجام شده در این حوزه، به صراحت بیان شده است که این دو موضوع نمی تواند
حالت صفر و یک داشته باشد، بلکه بیشتر دو سر طیف است که در فاصله این دو س ر
طیف، عوامل و مسائلی هستند که میتوانند ارتباط بین دو سر را به هم پیوند دهند.البته تأثیر
هر طرف بر دیگری به عوامل و عناصر درون طیف و نحوه چیدمان آنها وابسته است. در
این مقوله رسانه به طور عام بررسی شده و همه قالبهای آن مد نظر بوده است. همان طور
که ذکر شد، عناصر داخل این طیف که حالت ارتجاعی نیز دارد، می تواند شامل مواردی
شود مانند: انواع و اقسام رسانه، کارکردهای رسانه، مفاهیم حوزه رسانه، نگرشها به رسانه،
انتظارات از رسانه، متولیان و صاحبان رسانه و اهداف ایجاد رسانه، تولید، توزیع و به –
کارگیری رسانه، عکس العملهای مخاطب، محیط رسانه، محیط کاربر و مخاطب، عناصر
فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و … این عناصر می توانند قوت و شدت اثر هریک از
دو طرف طیف را بر دیگری افزایش یا کاهش دهند.
در این میان لازم است ابتدا هریک از عناصر موجود در این طیف بازشناسی شده و
میزان اثر هریک از آنها بر روابط حاکم بر طیف تعیین شود. در پایان راهکارهایی برای
بهبود آثار مثبت هریک بر دیگری بیان خواهد شد.
تعریف رسانه
برای شناخت بیشتر درباره یک موضوع، بهترین و نخستین مرحله، تعریف جامع از
موضوع است. از این رو در مقوله رسانهها ابتدا به تعریف رسانه می پردازیم؛ تا حیطه آن را
است که «Medium» به طور کامل مشخص نماییم. رسانه اصطلاح فارسی شده واژه لاتین
است و منظور از آن گروهی از ابزارها هستند که مورد توجه تعداد «Media» جمع آن
کثیری قرار گرفته و از تمدنهای جدید به وجود آمدهاند. البته رسانه در این تعریف به طور
کامل معرفی نشده است، زیرا چنین ابزارهایی محدود و منحصر به وسایل ارتباط جمعی
نیست. از این رو بایستی به تعریفی دقیق تر پرداخت. رسانه به معنی هر وسیله ای است که
فرهنگها و افکار عدهای را انتقال دهد. (انجمن ملی برای آموزش جوانان…،). البته
تعریف های خاصی برای انواع رسانه ها نیز ارائه شده است که ما به تعریفی از رسانه تعاملی
اشاره می کنیم.
دسته بندی رسانه ها
رسانه ها را از چند منظر میتوان دسته بندی کرد تا درک بهتری از رسانه و نقش و
کارکرد آن ایجاد شود. دائرهالمعارف بین المللی رسانه و ارتباطات در مداخل خود، رسانه
را به دسته های زیر تقسیم کرده است.
- رادیو و پخش برنامه های تلویزیونی بر روی مجموعه آی پاد و پخش
- کننده های قابل حمل و یا بر روی تلفن های همراه
- فیلمها و پخش برنامه های تلویزیون و یا بر روی دی وی دی و شبکه های
- ماهوارهای
- بازیهای رایانهای بر روی رایانه های شخصی، لپ تاپ ها و یا دستی
- ماژولها و بازیهای تعاملی اینترنت
- تلفن ثابت و تلفن همراه
- رایانههای همراه و رایانه های رومیزی
- رسانههای ارتباطی مانند اتاق های گفتگو، تلفن همراه و
- · ) ایمیل(
- تلویزیون کابلی و تلویزیون شبکه ای
- · )سیستمهای ضبط و پخش صدا(
- اینترنت و تمام خدمات قابل دسترس در اینترنت وبلاگها، سایتهای
- مربوط به سازمانها، نهادها، شرکت ها، اشخاص و شرکت ها، پادکست
کارکردهای رسانه
در نظام نو پدید جهانی، ما در عصر رسانه ها زندگی می کنیم؛ عصری که در آن
رسانههای گروهی جزو جدایی ناپذیر زندگی ما هستند. رسانه ها با اتخاذ سیاست های
متفاوت ارتباطی، توسعه فرهنگی کشورها را آسان می کنند و سرعت میبخشند. کارکرد
رسانهها در عصر ارتباطات، بی شک در همه ابعاد زندگی اجتماعی و فرهنگی جوامع
بشری انکار ناپذیر است. امروزه جامعه ای توسعه یافته تلقی می شود که بتواند در کنار
توسعه شاخصهای اجتماعی و اقتصادی مانند درآمد سرانه، توزیع ناخالص ملی و نرخ
مرگ و میر، بر معیارهای آموزش و اطلاعات و در حقیقت عنصر دانایی اجتماعی تأکید
کند. در چنین جامعهای وسایل نوپدید ارتباط جمعی با تولید و توزیع مطلوب اطلاعات،
نقش زیادی در بالابردن آگاهیهای گوناگون و ضروری به عهده می گیرند و جامعه را در
نیل به تعالی و ترقی همه جانبه یاری می کنند.
امروزه کارکردهای سه گانه وسایل ارتباط جمعی (خبری، آموزشی، تبلیغی و
سرگرمی) نزد متخصصان امر، کارکردهای شناخته شدهای است، در حالی که قابلیت های
وسایل ارتباط جمعی در حوزههایی فراتر از تبلیغ و سرگرمی، نزد بسیاری از برنامه ریزان
اجتماعی همچنان به صورت یک رازسربه مهر باقی مانده و در پردهای از ابهام قرار دارد.
رسانه با وجود کارکردهای جاری و مرسومی که برای آن تعریف شده، در تغییر
ساختار جامعه، باورهای مردم و نگرش آنها به موضوعات خاص نقشی بسزا دارند. به
همین جهت محققان و نویسندگان حوزه رسانه وقتی از رسانه و کارکردهای آن سخن می-
گویند، عقیده دارند که تأثیر رسانه ها بر کودکان، زیاد و عمدتاً منفی است، زیرا بیشتر
گیرندگان پیام منفعل هستند. حتی کودکان را به ظرف خالی تشبیه کرده اند که رسانه ها
آنها را با پیامهای خود، آن گونه که می خواهند، پر می کنند. به عقیده کارشناسان،
صاحبان رسانه با بهره گیری از این ابزار قدرتمند، قصد دارند مخاطبان و به ویژه کودکان و
نوجوانان را شست و شوی مغزی دهند.
البته همه انواع رسانهها به یک میزان، از قدرت کافی برای چنین خواسته هایی
برخوردار نیستند و آثار همه رسانهها نیز به یک اندازه، ماندگاری و دوام ندارد. برخی
رسانهها از اثرگذاری سریع و کوتاه مدتی برخوردارند، مانند رسانههای دیداری و شنیداری
از جمله تلویزیون، سینما، رادیو و ماهواره ها؛ در حالی که برخی رسانه ها اثرگذاری
کندتری دارند، ولی ماندگاری آثار آنها به مراتب بیشتر و عمیق تر است. از این دست
رسانهها می توان به رسانه های نوشتاری و مکتوب اشاره کرد، از جمله کتاب، روزنامه و
مجلات. این رسانه ها به لحاظ ویژگیهای فیزیکی خود و محدودیتهای ذاتی که دارند،
کند تر از رسانه های دیداری و شنیداری موصوف، مفاهیم و پیامها را منتقل می کنند. اما
به لحاظ همان ویژگیهای ذاتی می توانند اثری عمیق تر بر جای بگذا رند و ماندگاری
بیشتری داشته باشند. سرعت انتقال پیام در رسانه های نوپدید و رسانه های دیداری و
شنیداری زیاد است و می کوشند که از تمام حواس ادارکی مخاطب بهره گیرند، لذا آثار
وضعی سریعتری از آنها مشاهده می شود، ولی فرصت فکر کردن و تأمل را از مخاطبان
می گیرند و مجالی برای تعمق و تفکر روی مفاهیم پیام نمیگذارند، بدین روی آثار آن نیز
کوتاه مدت خواهد بود. در نتیجه به همان سرعتی که آمدهاند، از ذهنها خارج خواهند شد
و به فراموشی سپرده میشوند.
اینترنت
اینترنت نو ظهورترین رسانه عصر جدید است و به همان اندازه که جوان است، برای
تمام گروهها کشش و جاذبه دارد. سرعت رشد فناوری اطلاعات باعث شد که اینترنت به
قابلیتهای ویژه ای دست یابد، از تمام رسانههای دیگر در جذب مخاطب گوی سبقت را
برباید و تا جایی پیش برود که تمام رسانه های دیگر را با قابلیت های خیلی بیشتر از
خودشان در دل خود جای دهد. کمتر کاربری در اینترنت می توان یافت که نتواند شبکه
های تلویزیونی و رادیویی را پیدا کند و استفاده نماید. همچنین کمتر استفاده کننده ای
است که با مفاهیمی همچون کتاب دیجیتال آشنایی نداشته باشد و لذت استفاده از یک
کتابخانه دیجیتال را نچشیده باشد.
معدود استفاده کنندگان اینترنت را می توان یافت که ارتباط راه دور صوتی
وتصویری همزمان را با دوستانی در فاصله هزاران کیلومتر دورتر از خود و یا شاید همسایه
طبقه بالای آپارتمان خود را تجربه نکرده باشد. کمتر نوجوان و جوانی را می توان یافت
که شنیدن موسیقی دلخواه خود را در اینترنت تجربه نکرده باشد و یا به مدد اینترنت
موسیقیهای مورد علاقه مشترک را برای دوستان خود به اشتراک نگذاشته باشد و یا از
طریق پست الکترونیک خود، مناسبتهای خاص را به دیگر دوستان به صورت گروهی و
همزمان یادآور نشده باشد.
اینترنت با این همه ویژگی و قابلیت، معدود رسانهای است که هنوز متخصصان حوزه
کودک نه چالشهای وحشتناک آن را شناختهاند، نه فرصتهای بس بزرگ آن را. زمانی
نه چندان دور، استفاده از اینترنت فقط برای عدهای قلیل و آن هم با هزینه های فوق العاده
گزاف میسر بود. حال آنکه در زمان حاضر، هر کسی که تلفن همراه دارد، امکان استفاده
از حداکثر قابلیتهای اینترنت را دارد، با هزینه ای ناچیز. از مهمترین ویژگیهای اینترنت
میتوان به راحتی دسترسی، هزینههای ناچیز، ابزارهای واسط آسان یاب و حداقل مهارت –
های کاربری، و از همه مهمتر جذابیتهای فوق العاده بالا و شکستن مرزهای زمان و مکان
اشاره کرد. این همه جذابیت و کشش باعث شده است که افراد فرصت طلب نیز برای
تحقق خواستههای خود، این ابزار قدرت مند رسانه ای را به خوبی شناخته و به خدمت
بگیرند. به همین لحاظ لحظه به لحظه حجم اطلاعات موجود در اینترنت با رشدی تصاعدی
در حال افزایش بوده و کلیه مخاطبان و کاربران خود را در حجم عظیمی از اطلاعات غرق
نموده است.
شاید نسبت کمی از والدین، از انواع رسانه ها و کارکرد آن ها در زندگی روز مره
آشنایی و آگاهی داشته باشند، ولی کودکان و نوجوانان با توجه به ذهن فعال خویش در
اسرع وقت با آنها ارتباط گرفته و آنها را وارد زندگی خویش می کنند. اینجاست که
اهمیت شناخت والدین و مربیان کودک و نوجوان نسبت به دنیای رسانه ها، اهمیتی در
خور می یابد.
انتظارات از رسانه
انتظاراتی که از رسانهها می رود، عمدتا تحقق اهداف متولیان و صاحبان رسانه است.
اما این انتظارات یک طرفه نبوده و مخاطبان نیز انتظاراتی دارند. لذا وقتی ببی نند که
انتظارات آنها مورد توجه رسانه ها قرار نگرفته است، انتخابهای جدیدی خواهند داشت. هر
چند که این تغییر رسانهای ممکن است پیامدهایی نیز داشته باشد.
نظریه جایگزینی اشاره به همین نکته دارد. در نظریه جایگزینی مطرح است که یک
فرد بر اساس ذائقه خود نسبت به انتخاب رسانهای اقدام می کند. ممکن است این انتخاب
جدید جایگزین رسانهای شود که مخاطب قبلا از آن استفاده می کرده است، هر چند
ممکن است که در این جایگزینی و جابجایی رسانهای، مز یتهای جدیدی برای استفاده
کننده پدید آید یا فرصتهایی را از دست بدهد. اصل جایگزینی یک اصل کاملا روشن
در حوزه تأثیرات رسانهای بر کودکان و نوجوانان است. زمانی را که مخاطب صرف
رسانهای میکند، به طور بالقوه، بقیه رسانه های دیگر را کنار می گذارد.
به عنوان مثال ، وقتی کودکی بر اساس ویژگیهای خود و جذابیتهای رسانه تلویزیون، آن را برای تماشا
انتخاب می کند، فرصتهای دیگری مانند مطالعه، بازی کردن در بیرون از منزل، گفتگو با
دوستان، و یا ورزشهای جذاب دیگر را از دست داده است.
بر اساس نظریه دستکاری اطلاعات استیو مک کرناک ، یک سخنران، هدفمند و مخفیانه، به منظور
اغوا و فریب مستمع و شنونده خود، یکی از اصول گفتگو مانند کیفیت، کمیت، ارتباط و
روش را نقض می کند. تئوری دستکاری اطلاعات، چهار اصل را ارائه می دهد:
- اصل کمیت بر می گردد به انتظارات شخصی که مکالمه بر اساس آن انجام
- می شود. ما انتظار نداریم چیزی از اطلاعات کنار گذاشته و حذف شود.
- اصل کیفیت اشاره دارد به انتظارات اشخاص که اطلاعات درست و کامل
- ارائه شود.
- اصل رابطه، انتظاراتی را که اطلاعات مرتبط می تواند به یک مکالمه
- کمک کند، توصیف میکند.
- اصل حالت و چگونگی ارتباط، ناظر بر این است که عناصر چگونه گفته
- · شده، نه اینکه چه چیزی گفته شده است.
وجود تلویزیون در یک جامعه، مشارکت در فعالیتهاى جمعى را کاهش مى دهد،
حتى درون یک خانواده. وقتى تلویزیون روشن است، صحبتها و گفت وگوها کاهش مى
یابند. علاوه بر این، کودک براى تمام فعالیتهاى خود، نیاز به توانایى روحى و جسمى
دارد که خواب محور این نیازمندى هاست. اگر برنامه خواب کودکان درست تنظیم نشود،
فعالیتهاى کودکان مختل مى گردد و شکّى نیست که تلویزیون عامل مهم بى نظمى در
ساعات خواب کودکان و نوجوانان است. وقتى کودک در وضعیتهایى که گاه توسط
تلویزیون بر وى تحمیل شده است قرار مىگیرد، به بزرگسالان واقعى متعلّق به نخستین
گروه تماس با خود متوسل مى شود. در این موقع، بیشتر آنها را ناتوان مى یابد. تأثیر این
عدم توانایى بزرگسالان واقعى بر کودک، مى تواند به اندازه تأثیر عدم اطمینان به
بزرگسالان به روایت تلویزیون یا بیش از آن باشد.
کودکان بیشتر زمان تماشاى تلویزیون خود را صرف مشاهده برنامه هاى بزرگسالان
مى کنند. برخى از روانشناسان و روانکاوان احساس مىکنند مواجهه دایمى با این
سرگرمىها مى تواند به نحوى غیر طبیعى تأثیر محیط زندگى بزرگسالان را بر کودک
سرعت بخشد و او را به اجبار به نوعى بلوغ زودرس بکشاند؛ بلوغى که ویژگى هاى آن
سردرگمى، عدم اعتماد به بزرگسالان، رویکرد سطحى به مسائل بزرگسالان و حتى عدم
تمایل به بزرگ شدن است.
کودک در دنیاى خاص خود زندگى مى کند و تا زمانى که کودک است، باید در
این فضا قرار داشته باشد. طبیعى است که اگر فضاى بزرگسالان جایگزین دنیاى کودک
گردد، کودک را دچار تعارض درونى از خودبیگانگى مى کند.
رسانهها به شکلهای گوناگون بر اعضا و روابط افراد خانواده اثر می گذارند. برنامه-
های گوناگون رادیویی و تلویزیونی می تواند الگوهای رفتاری را در قالب فیلم، سریال و
نمایش های رادیویی ارائه دهد. این الگوها از زمان کودکی در فرد درونی شده، تصویری
خاص از روابط زن و شوهر و فرزندان ایجاد میکند. بدین ترتیب می توان گفت القای
یک تفکّر یا روش غلط در هر یک از زمینههای رفتاری می تواند به تشدید یا شکل گیری
آسیب های جدید منجر شود. نقش رسانه عمدتاً در طرح نیازها و خواسته ها است. در
برخی از سریال های تلویزیون مردان متأهل به پنهان کاری و داشتن رابطه با زنان دیگر
متّهم می شوند. البته هدف این سریال ها نشان دادن چهره ای نامطلوب از این رفتار است،
اما بیننده این سریال ها ممکن است با برداشت سطحی از این گونه موارد تحت تأثیر آن
قرار گیرد.
همچنین نتایج پژوهش دیگری نشان داد که الگوهای رفتاری کودکان، والدین و
شخصیتهای تلویزیونی است؛ چه این الگو سازی مستقیم باشد، به این م عنا که کودک
مستقیماً از برنامه های تلویزیونی که می بیند، الگو بگیرد، و چه اینکه والدین برنامه های
تلویزیونی را دیده و رفتارهایی مشابه انجام داده که الگوی کودک شده است. نتایج
بررسی نشان داد که بین مشاهده برنامه های تلویزیون و رفتار والدین و رفتارهای کودک
ارتباط مستقیم وجود دارد. چنانچه کودک برنامه های خشن تلویزیونی ببیند و سپس
الگوهای خانواده نیز آن را تایید کند، این رفتار در کودک، با سرعت بیشتر به رفتارهای
واقعی تبدیل خواهد شد. همچنین مشخص شد که استدلال های اخلاقی کودکانی که در
معرض خشونت تلویزیونی هستند، به شدت متأثّر از برنامه های دیده شده در تلویزیون
است.
در بررسی دیگری مشخص شد که تبلیغات تلویزیونی تأثیر مستقیم روی نگرش
کودکان دارد. تبلیغات تلویزیونی کودکان را به مصرف گرایی بیشتر و در نتیجه فشار
بیشتر بر والدین ترغیب نموده است تا خواستههای آنان را برای خرید آنچه آنان دیدند و
تمایل یافتند، تحقق بخشند. نتیجه این تأثیر روی کودکان، ناامیدی و نارضایتی از زندگی
در کودکان و کاهش ارتباط آنان با والدین شان بوده است.
رفتاری
تأثیر رسانههای جمعی مؤثر بر رفتارهای مرتبط با سلامت کودکان و نوجوانان، به
مراتب گسترده و به طور بالقوه زیانبار شناسایی شده است. خیلی از افراد هنوز به حد بلوغ
کافی نرسیده اند تا واقعیت را از خیال تشخیص دهند، به ویژه هنگامی که برنامه ها و
محتوای رسانه به عنوان الگوی “زندگی واقعی ” ارائه می شود. برای سلامت فکری
کودکان بسیار مهم است که چه کسانی فکر آنها را به درستی رشد و توسعه می دهند، تا
آنها بتوانند توهم و خیال را از واقعیت تشخیص دهند.
علاوه بر این، مدت زمانی که با رسانه ها صرف شده، مقدار زمانِ در دسترس برای
پیگیری فعالیت های سالمتر مانند ورزش، فعالیتهای بدنی، خدمات اجتماعی، حرفه های
فرهنگی، زمان مفید با خانواده را کم میکند. کودکانی که در رسانه ها شاهد برنامه های
مخرب و رفتارهای نا بهنجار هستند، بالقوه برای انجام و نمایش همان رفتارهای خشن
تهاجمی مانند ضربه زدن و خرابکاری آمادگی دارند.مؤسسات دولتی و نهادهای
غیر دولتی نیز می توانند تجربیات موفق در این زمینه را در بخشهای مختلف به اشتراک
گذارند و بهبود عملکردهای پیشگیرانه را بهبود بخشند. انجام پژوهش های علمی
وکاربردی با حمایت این قبیل سازمان ها نیز می تواند به این فرایند کمک مؤثّری
نماید.
به نظر میرسد که حذف برخی برنامههای تلویزیون یا کنترل تماشای تلویزیون،
خشونت و جرم را در بین افراد جوان و نوجوان و جامعه به طور کلی کاهش دهد. البته
محدود کردن تماشای برنامه های تلویزیونی و کنترل آن، به برقراری ارتباط با همسالان و
همسایگان نیز ممکن است کمک ک ند. در این وضعیت مهارت های ارتباط اجتماعی
افزایش یافته و آثار مثبت دیگری در پی خواهد داشت. برخی برنامه های تلویزیونی نیز
فیلمهایی تهیه و پخش میکنند که کودکان از دیدن خشونت و رفتارهای خشن در فیلم
لذّت می برند، و این گونه عوامل تماشای تلویزیون، رشد چشم گیر ی در بین کودکان و
نوجوانان در پی دارد.
همچنین کودکانى که مدت زمان زیادى را صرف تماشاى تلویزیون مى کنند،
فرصت کمترى براى دیگر فعالیت هاى پرتحرّک و تعامل با همسالان دارند. به نظر مى
رسد تماشاى تلویزیون جایگزین دیگر فعالیت هایى مى شود که کودکان باید به طور
مستقیم با آنها درگیر شوند؛ از قبیل: رفتن به سینما، بازى کردن، مطالعه، گوش دادن به
رادیو، شرکت در ورزش هاى سازمان یافته و دیگ ر فعالیت هاى غیرسازمانى.
چالشهای رسانه و راهکارهای مدیریت آن
با آثار رسانه در ابعاد مختلف بر کودکان تا حدی آشنا شدیم و روشن شد که
چالشهای زیادی فراروی رسانهها بویژه رسانههای ترکیبی وجود دارد. همچنین فرصت –
های زیادی نیز میتواند به مدد رسانهها برای کودکان ایجاد شود که باعث بهبود عملکرد
رفتاری، آموزشی، تربیتی، اخلاقی و … آنها شود.
چالشهای رسانه ای به حدی قابل توجه و مهم هستند که کمیته حقوق کودک
سازمان ملل در ۷ اکتبر ۱۹۹۶ در جلسه عمومی خود تصمیم گرفت در این خصوص به
طور ویژه بپردازد و رسانه ها و آثار و کارکردهای آن را بررسی کند. به همین منظور، این
کمیته در همین مورد مقرّر کرد به سه حوزه اصلی زیر به صورت جدی بپردازد.
- چه کارهایی برای محافظت از کودکان از خشونت در رسانهها میتواند انجام شود ؟
- برای تشویق رسانه ها به کمک در مبارزه با بیگانه ستیزی چه کاری می توان انجامداد؟
- برای توسعه مشارکت فعال برای کودکان، در رسانه ها چه کاری میتوان انجام داد؟
برای تحقق خواستههای فوق چندین توصیه و دستورالعمل تصویب شد:
- رسانه مخصوص کودکان ایجاد شود
- انجمنهای مخصوص کودکان در اینترنت ایجاد شود
- کتابخانه فعال برای کودکان ایجاد شود
- حمایت دولتها از ایجاد و تقویت رسانه ها برای کودکان است
- توافقات سازنده با شرکتهای رسانهای برای محافظت از کودکان در برابر تأثیرات
- مضر
- طرح جامع ملی اقدام به توانمند سازی پدر و مادر در بازار رسانهها توسط دولتها
- حمایت دولتها از رسانههای کودکان در اجرای ماده ۱۷ کنوانسیون حقوق کودک
- تدوین رهنمودهای خاص برای گزارش در مورد کودک آزاری
- ایجاد شبکه رسانه های دیدبان و ناظر کمیته حقوق کودک سازمان ملل. ۱۹۹۶
کاهش آثار منفى تلویزیون
کاهش آثار منفی تلویزیون، از چند منظر میتواند مورد توجه قرار گیرد:
اول اینکه متولیان رسانه و متولیان جامعه متفقا برای تولید محتوای رسانهای نسبت به
وضعیت کودکان با مطالعه لازم اقدام کنند. از این دست ممکن است بخشی از آثار منفی
رسانهها بر کودکان کاسته شود. البته توسعه کارکردهای مثبت می تواند بر اساس نظریه
جایگزینی، تهدیدهای موجود را به فرصت تبدیل کند.
منظر دیگری که می بایست مورد توجه قرار گیرد، خانواده وکودک است. خانواده-
ها باید نسبت به مدیریت زمان استفاده از برنامه ها و ساعات تماشای تلویزیون توسط
کودک، برنامه ریزی منظم و عالمانه ای داشته باشد. این نکته حساس باید مورد توجه قرار
گیرد که هر گونه افراط و تفریط افزایش آسیبهای جایگزین را سبب می شود که کنترل
آن به مراتب سخت تر خواهد بود
خانواده، مهم ترین زمینه برای یادگیری اولیه است و خانه محیطی مناسب به عنوان
یک رسانه اشباع شده برای رشد و تربیت کودک است. والدین، فرزندان را در استفاده از
اینترنت همراهی نمی کنند . فناوری بخشی از زندگی و آموزش و تربیت بچه ها است و
رشد و بالندگی بخشی از شخصیت وهویت آنهاست که از طریق ارتباط، مشارکت جامعه
و آینده تعامل مدنی تحقق می یابد. برنامه ریزی خوب برای بهره گیری از رسانه می تواند
درسهای با ارزشی در مورد زندگی در یک جامعه را آموزش دهد. کودکان نیاز دارند یاد
بگیرند که آنها بخشی از یک گروه هستند، آنها همیشه نمیتوانند برنده شوند و زندگی
یک رقابت نیست. آنها نیاز دارند که تلاش انسانها را در بهترین حالت آن ببینند ،
گرچه کارکردهاى منفى تلویزیون را نمی توان به صفر رساند، ولى نباید نسبت به
آنها بى تفاوت بود. از این رو، باید تمام هم و غم خود را به کار بست تا این کارکردهاى منفى
به حداقل ممکن برسند.
الگوسازی توسط والدین
با بهرهگیری از نظریه اسکریت شناختی کاترین هانسون، می توان گفت : والدین با
الگو سازی و انتقال مفاهیم منفی، با بهرهگیری از الگوهای مناسب می توانند زمانی را که
کودکانشان صرف تماشای تلویزیون می کنند که نباید بکنند، با رسانههای دیگر و فعالیت-
های مطلوب تری دیگری جایگزین نمایند؛ مانند: مطالعه، ورزش، بودن در جمع دوستان،
فعالیتهای اجتماعی و….
نظریه هانسون بر این باور است که مفاهیمی که الگو شده اند، باورپذیر ترند و به
راحتی می توان انتقال داد. به همین جهت وقتی صحبت از برنامه منظم تماشای تلویزیون در
ساعات خاص می شود، هیچ الگویی بهتر از رفتار والدین نخواهد بود. همچنین وقتی
صحبت از مشاهده برنامه مربوط به خود برای کودک مطرح می شود، الگوی رفتاری وی
والدین هستند. اگر هر یک از والدین در ساعات معین وکنترل شده ای برنامه خاص خود
را نگاه کنند، این رفتار برای فرزندان الگو می شود. آنگاه درک این نکته که فرزندان باید
منظم و بر اساس برنامه تلویزیون را ببینند، راحت تر و ملموس تر خواهد بود.
اثر سواد رسانه ای
از مهمترین راهکارهای کاهش آثار نامطلوب رسانه بر کودکان، توجه به سواد
رسانهای است. سواد رسانهای مجموعهای از مهارت هاست که هر کسی می تواند یاد
بگیرد، همانطور که سواد خواندن و نوشتن را یاد می گیرد. سواد رسانه ای، اشاره دارد به
توانایی برای دسترسی، تجزیه و تحلیل، ارزیابی و ایجاد همه انواع پیام های رسانه ای. این
مهارتهای ضروری در جهان امروز است. امروزه، بسیاری از مردم، بخش زیادی از
اطلاعات خود را از طریق ترکیب پیچیدهای از متن، تصویر و صدا دریافت می کنند.
ما باید بتوانیم محیط پیچیده رسانهای را هدایت کنیم تا بتوانیم درک درستی از پیام –
های رسانه را که هر روز ما را بمباران میکنند، پدید آوریم و خودمان را با شکلها و انواع
گوناگونی از فناوری و ابزارهای رسانهای نشان دهیم. جوانان و بزرگسالان با سواد رسانه
ای، بهتر قادر به کشف پیام های پیچیده ای هستند که از تلویزیون، رادیو، روزنامه ها،
مجلات، کتاب ها، بیلبوردهای تبلیغاتی، علائم، بسته بندی، مواد بازاریابی، بازی های
ویدئویی، موسیقی ضبط شده، اینترنت و رسانههای دیگر دریافت می کنند. آن ها می
توانند درک کنند که چگونه این پیام های رسانهای ساخته شده است، و همچنین کشف
نمایند چگونه آنها معمولا به طور پنهانی و در لایه های زیرین، معانی را می آفرینند.
کسانی که سواد رسانهای دارند، می توانند رسانه های خود را بسازند و مشارکت فعال در
فرهنگ رسانه ای داشته باشند. آموزش سواد رسانهای به توسعه تفکر انتقادی و مشارکت
فعال در فرهنگ رسانه ای کمک می کند. هدف این است که با قدرت بخشیدن به جوانان
و بزرگسالان برای دسترسی آنها به تجزیه و تحلیل، ارزیابی و ایجاد رسانه ها استقلال
دهیم.
سواد رسانه ای راه جذّابی برای کشف یک بخش وسیعی از موضوعات و مسائل است.
مهارتهای سواد رسانهای می تواند به کودکان، جوانان و بزرگسالان کمک کند تا:
- درک کنند و بفهمند رسانهها چطور مفهوم و مقصود خود را می سازند.
- شناسایی کسانی که پیامهای رسانهای خاص را می سازند.
- تشخیص اینکه متولیان رسانهای می خواهند ما چیزی را باور کنیم یا کاری
- را انجام دهیم.
- تشخیص تعصب، تنیدگی و چرخش، اطلاعات غلط و دروغ
- کشف بخشی از داستان است که گفته نمی شود و پنهان است (واقعیتهای نهان)
- ارزیابی پیام های رسانه ای بر اساس تجارب، باورها و ارزشهای ما
- ایجاد و توزیع پیام های خودمان
- تبدیل به حامیان تغییر در سیستم رسانه ای
جمع بندی و نتیجه گیری
رسانه ها آثار محسوس و قابل توجهی بر مخاطبان خود دارند و کودکان در این بین
در معرض تهدیدات و تأثیرات منفی بیشتری هستند. رسانه های دیداری و شنیداری به
مراتب بیشتر از دیگر رسانه می تواند اثرگذار باشد. اینترنت با ویژگی های خاص خود
توانسته جمع تمام ویژگیهای رسانه های دیگر را در خود داشته باشد و از طرفی کشش
بیشتری در بین مخاطبان به ویژه کودکان و نوجوانان ایجاد کرده است. به همین دلیل می
تواند علی رغم فرصتهای بالقوهای که دارد، تهدید جدی عصر حاضر برای کودکان و
نوجوانان باشد. تأثیر رسانهها و تهدیدات آنها برای کودکان، یک مسئله جهانی شده است
و برای حلّ آن و کاهش آثار منفی رسانه ها تمهیدات جهانی اندیشیده شده است. کمیته
حقوق کودکان در این راستا برنامههای پیشگیرانه و کنترلی جهانی طراحی کرده و از همه
کشورها خواسته است که برای تحقق و اجرای آن بکوشند. نتیجه بررسیها نیز نشان داد که
مدیریت رسانهها در حوزه کودک و کاهش آثار منفی آن نیازمند اراده عمومی است و
لازم است که همه نهادهای متولی در سطح محلی، ملی و بین المللی در این زمینه همگام
شوند. خانواده مهمترین نقش را در این زمینه می تواند داشته باشد. توسعه سواد رسانه ای و
فراگیر نمودن آن در بین والدین و به ویژه مخاطبان جامعه هدف، می تواند در کاهش آثار
منفی آن نقش موثری داشته باشد. تبدیل تهدیدات این قبیل رسانه به فرصت و بهره جستن
از آن برای توسعه فرهنگ عمومی و دانش فردی و اجتماعی نیز، از دیگر عوامل مؤثر بر
کاهش خطرات وتهدیدات رسانه ها می تواند باشد.
منابع و ماخذ:
۱٫جواهری، فاطمه؛ بالاخانی، قادر ( ۱۳۸۵ ). رسانه جمعی و اعتماد: بررسی تأثیر رسانه های جمعی بر اعتماد
اجتماعی( مطالعه موردی شهروندان تهرانی). مجله علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی
.۲۹- ۱). ص ۱ ) مشهد. ۳
.(۶) ۲٫ جوکار، قاسم( ۱۳۸۶ ). بررسی تاثیر تلویزیون بر کودکان. ماهنامه معرفت. ۱۶
۳٫ کمیته حقوق کودک سازمان ملل( ۱۹۹۶ ). کودکان و رسانه. امریک.ا ایالات متحده آمریکا: سازمان ملل.
۴٫ کاظم زاده، موسی؛ کوهی، کمال( ۱۳۸۹ ). نقش وسایل نو پدید ارتباط جمعی در توسعه فرهنگی، موانع و
.( راهکارها. نامه پژوهش فرهنگی. ( ۱۲
۵٫ “Media” (2008), International Encyclopedia of the Social Sciences, Encyclopedia.com,(September 8,
۲۰۱۲), http://www.encyclopedia.com/doc/1G2-3045301503.html
۶٫ Anderson, Craig A.; Berkowitz, Leonard; Donnerstein, Edward, Huesmann, L. Rowell; Johnson,
James D.; Linz, Daniel; Malamuth, Neil M.; Wartella, Ellen(2003). The Influence Of Media Violence On
Youth. Psychological Science in the Public Interest, Vol. 4, No. 3
۷٫ Boldt, G. (2007). Child-centered vs. media-centered perspectives, In Encyclopedia of children,
adolescents, and the media, (pp. 156-157), Thousand Oaks: SAGE Publications, Inc. doi:
۱۰٫۴۱۳۵/۹۷۸۱۴۱۲۹۵۲۶۰۶٫n71
۸٫ Buijzen, Moniek; Valkenburg, Patti M. (۲۰۰۳), The Unintended Effects Of Television Advertising a
Parent-Child Survey, Communication Research, ۳۰,( ۵). ۴۸۳-۵۰۳٫
۹٫ Edgar, Patricia; Edgar, Don (۲۰۰۸).TELEVISION, DIGITAL MEDIA AND CHILDREN’S
LEARNING. http://www.vcaa.vic.edu.au/Documents/earlyyears/Edgar_Paper_20081223.pdf.
۱۰٫ Gadow, Kenneth D.; Sprafkin, Joyce (۱۹۹۳).Television”Violence” and Children with Emotional and
Behavioral Disorders, Journal Of Emotional And Behavioral Disorders, Vol. 1, No. 1, 54-63.
۱۱٫ Krcmar, Marina; Vieira, Jr; Edward.T (۲۰۰۵), Imitating Life, Imitating Television:The Effects of
Family and Television Models on Children’s Moral Reasoning, Communication Research, Vol. 32,No 3,
۲۶۷-۲۹۴٫
۱۲٫ Mass media.(August 2012 ). Wikipedia, http://en.wikipedia.org/wiki/Mass_media
۱۳٫ McCornack, S.A. (1992). Information manipulation theory, Communication Monographs. (59). 1-16.
۱۴٫ Media literacy Project (2010).Introduction to Media Literacy. http://medialiteracyproject.org
/resources /introduction- media-literacy
۱۵٫ Moon, Hysesung; Aidman, Amy; Lemish, Dafna; G ◌ِtz, Maya (2003), The role of media in childrens
make-believe worlds a cultural comparison of Germany, Israel, the USA and South Korea.http://www.bronline.
de/jugend/izi/english/televizion/16_2003_1/e_goetz_ua.htm.
۱۶٫ National Association for the Education of Young Children and the Fred Rogers Center for Early
Learning and Children’s Media (2012), Technology and Interactive Media as Tools in Early Childhood
Programs Serving Children from Birth through Age 8.USA, Saint Vincent College.
۱۷٫ Ray, Munni; Ram Jat, kana (2010), Effect of electronic media on children, Indian pediatrics, (47,
۱۷). ۵۶۱-۵۸۲٫
۱۸٫ Savage, Joanne(2008),The Role of Exposure to Media Violence in the Etiology of Violent Behavior
A Criminologist Weighs In, American Behavioral Scientist ,Vol. (51,8) ,1123-1136.
۱۹٫ Strasburger, V. (2007), Displacement effect, In Encyclopedia of children, adolescents, and the
media, (pp. 246-247), Thousand Oaks: SAGE Publications, Inc. doi: 10.4135/9781412952606.n121